بی عشق

ببین پسر جان این یه ریمیکسه هه هه این یه ریمیکسه البته خارجیا میگن ریمیکسا اِاِاِاِاِ بزار ببینم من چی بگم خوب من میگم تدوین 2 کار بدیه از من ولی یه هر از چند گاهی آدم یه کار بد باید بده بیرون که انتظار شنونده ها بیاد پایین دیگه میدونی چی میگم ولی نه مضمون خاصی داره نه چیزی توش همش الکی هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هه میخندن از دیشب چریده رو کاغذ خودکار منم از صبح کردم نوشخوار شعرو تا ببینم اگه خوشمزس واست بزارم تو بشقاب پس دهنیه و از اونجایی که مریضم من سریع به عقب کن مستراه رو قفل کن درا رو چون میزنی تگری از من ببین انقدر عجیب و غریبم من مردم چشماشونو همچین میمالنو نگاه میکنن که انگار تو سفینهم من عربا هم میدونن بزرگم تو رپ همینم من که صدام نمیکنن هیچکس پس چی بهم میگن به عربی اکبر اگر بخوام به مخم فشار بیاد زیر فشار کمه کم شاهنامه میزاد اونم دو قولو سنگینو توپلو یه نگاه بنداز ببین آب وصله اگه وصله به مخت راحت فشار بیار دستمال بغله سیفونم بکشی که دیگه حله درد نکنه دستت از اون الکیام یا که خودمم داری شک بهم پیرهنمو بزنی بالا میبینی اصله پوَ هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هه میخندن من بازم بی کلید خونه و ماشینت پیشتم براحتی بدونه شکستنه درو شیشه بیخ ریشتم صدام میاد تصویر نی اینم میشه حل کافیه الف و ب رو مثل بابا بچینی و پشت رپ فارسی بنویسیو منو ببینی واسه ی قهوه تلخ هزینه کردن (چقدر)ولی لازم نبود اصلا چون همین رپ کن های مسخره بسن که هه هه هوهو بگیره خندت ما نمیخونیم هرچی میکروفون دیدیم خوردیم با هسته رپ کن هارم یا کره کردیم یا مزه یه میکسر هم غورت بدم میشه یه استدیویه خسته آدرسشم بنویسین شیکم بنده دشمنام مثل نو کله گندن بدم نشون بهت ما تیزیم مثل تقسیم میکنمشون یک ما تیزیم و موتور بوگاتی روشه هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هوهوهه هه هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هه میخندن هوهوهه هه هه میخندن عظیم علی من اعتبار ندارم اینو شنیدی یه زنگ به مملی پور بزن بهش بگو یه زنگ به من بزنه کار خیلی مهم دارم دمتون گرم جای همتون الله وکیلی خیلی خالیه اجرا مجراها داره شروع میشه جان مولا خیلی حیفه نیستین تور انجام وظیفه تو راست.
نوشته شده در سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:,ساعت 23:16 توسط h| |

معلم یک مدرسه به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند… فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به مدرسه آمدند. در کیسه ی بعضی ها ۲، بعضی ها ۳ و بعضی ها ۵ سیب زمینی بود. معلم به بچه ها گفت: تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند. روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده. به علاوه، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند… معلم از بچه ها پرسید: از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟ بچه ها از اینکه مجبور بودند سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند. آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد: این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می کنید. حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟
نوشته شده در سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:,ساعت 22:58 توسط h| |

یادته برای اولین بار دیدمت چقدبهت گفتم دوست دارم اماتوبی اعتنایی کردی اما تونستم به هرزحمتی دلتوبدزدم!! چقددوران خوبی بودتابستونم تواون دوران حس میکردم چقدخوبه که دارمت امانمیدونستم باهرسلام،خداحافظی هم پشت سرش میادامامن غافل از این بدجوری بهت وابسته شدم(عجب دورانی بود)هرروزکه گذشت خودت متوجه عشقم شدی امابااین حال رفتیوتنهام گذاشتی بعدرفتنت تازه فهمیدم دنیای ما چقدبی رحم!!! *اماهنوزهم دوست دارم*
نوشته شده در دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:,ساعت 3:42 توسط h| |


Power By: LoxBlog.Com